می گویند دختران عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان،
راه کج می کنند سوی حرم تو آقا!
می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند یا عباس ادرکنی، ادرکنی بحق اخیک الحسین...
اصلا حرمت معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل…
می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت میگیرد، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی ؛ آدرس مزار مادرتان است می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشگل گشای دلهایی…
می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا…

می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد…
یا عباس!
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا . مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی...
نذر کرده ام برای دل خسته ام، نذر کرده ام امشب بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لی کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ
دریاب این دل را...
 
اینجا دختر که باشی بقیع و مدینه آرزوی محالت می شوند …
اگر هم روزی پایت به بقیع برسد برایت مرز گذاشته اند ...
دلم به مشهدالرضا خوش است و خواهرش...