❤•اسرار عشق•❤

دل خوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ❤السلام علیک یا اباصالح المهدی❤

۱۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

آیه های روشنی....

 

وقتی این آیه رو میخونم یاد این ضرب المثل میوفتم :
✿یه سوزن به خودت بزن ، یه جوالدوز به مردم!!! ✿
بعدش به خدا می گم خدایا! کمک کن که مصداق این آیه نباشم.. .
خیلی وقتا به نیت امر به معروف به بنده هات خرده گرفتم و دل آزرده شون کردم...
این سروش مهربانی رو بارها و بارها خوندم و غرّه شدم که قرآنیم ، ولی نتونستم حقشو ادا کنم...
اگه توفیق دادی که این کتاب آسمونی رو بخونم و حافظش باشم ، ازت میخوام توفیق بدی که عامل واقعیش هم باشم نه که بخونم و امر کنم و عمل نکنم و ....


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

یک کربلا...

یک کربلا بده همه ی هستی ام بگیر


یک کربلا بده به من اصلا بگو بمیر


یک کربلا بده طلبت بیشتر بکن...


یک کربلا به راه خدا بر من فقیر.. .


آقا برای کرب وبلا زار می زنم


از فرط هجر کرب وبلا جار می زنم


این آخرین امید دل خسته ی من است


دست طلب به نام علمدار می زنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

رحمتٌ للعالمین :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

الو خدا...؟!


الو خدا...؟!
می خوام وصل شم...
صدامو داری؟!
سلام .......
خدا...!!!
خیلی دلم گرفته...
نا امیدم...
خیلی خراب کردم...
راهو گم کردم خدااااااا!!!!
خدا!!؟
باهام قهری ؟!
خطا کردم...
از حدم گذشتم...
مگه نگفتی برگشت ؟!
مگه نگفتی توبه ؟!

من اومدم...
سرشکسته و شرمسار...
راهم میدی ؟؟؟
می شه دیگه نذاری برم؟!!!
« هوالذی بقبل التوبه عن عباده....او کسی است که توبه را از بندگانش قبول می‏کند.»

من چشم دوختم به این وعده...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

عشق یعنی...

عشق یعنی در خیابان های اطراف حرم
سر بزیر و با ادب، آهسته برداری قدم
.
إذن سلطان را بگیری با دلی باران زده
پا گذاری در حرم، هربار از باب الکرم
.
با خودت اسم رفیقان را بگویی زیر لب
بالاخص جامانده ای که داده آقا را قسم...
.
باخودت چیزی نیاور غیر کاغذ های شعر
یک مفاتیح الجنان، تسبیح و مهر و یک قلم...
.
شعر را باید همین جا نذر آقایت کنی
هرچه گفتی...هرچه می گویی...تمامأ...زیر و بم
.
گوشه ی صحنی...کنار زائران روسپید
باز بنشینی و بسم الله رحمن... سیل غم
.
یا یسمی بالغفور... از من گذر کن، یا رحیم
جان صاحب خانه و آقای بی دست و علم...
.
پنجره فولاد را گفتند باب کربلاست...
کاش من زایر شوم یکبار دیگر دست کم...
.
یاد هرچه دلشکسته، هرچه غمگین و مریض
آه از درماند گان دور مانده از حرم...
.
بغض هایت را نگفته...وقت رفتن می رسد
دل نکنده بگذری از صحن با چشمان نم...

در امانات حرم دل را به خادم بسپری
سوی خانه، با ادب... آهسته برداری قدم ....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

وای بر من...

ﺣﺴﯿﻦ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ: " ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﯾﻨﺼﺮﻧﯽ؟ "

ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻗﻀﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﺗﺎﺧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ :
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻋﺮﺵ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﺲ
ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﺍﻣﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺭﻣﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﺪ: ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﯾﻨﺼﺮﻧﯽ؟
ﻣﻦ ﻣﺤﺘﺎﻃﺎﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻪ
ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﯾﺎﺭﯾﻢ ﮐﻦ ...
ﻣﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ ...
ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺟﮕﻮﯾﻢ :
" ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ "...
ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﻦ ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ... ﺣﺴﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﻣﺎ ...
ﻭﺍﯼ ﺑﺮﻣﻦ ........

 

 

 


پ.ن :
مطلب تکراریه ولی به قدری دل نشینه و ...متاسفانه حقیقیه که دلم نمیاد تکرارش نکنم...
تلنگر خوبیه ... شاید یکم تغییر کنیم...

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

عشقم...

خیلی دوسش دارم...
باور کن عاشقشم..
بهم قدرت و آرامش میده
وقتی با منه دلم قرص میشه
احساس میکنم یه دیوار مستحکم مراقبمه
وقتی با من و پیشم هست
نیزه های دشمن از کنارم رد میشه
و بهم اصابت نمیکنه
با تمام دنیا عوضش نمیکنم
حتی لحظه ی مرگ...
ای کاش لحظه ی مرگ هم باهاش باشم
مگر نه اینکه شهدای غیرتمند
از خون پاک خودشونم رنگین تر دونستنش!؟
جانم فدای راه شــــــهدا و عشق شهدا ؛
جانم فـــــــــــدای الله ...
ای کاش با اون و در آغوش اون شهید بشم..
یعنی میشه خـــــــــــــــــــــــــــــدایا... ؟
دوستت دارم "چادرمــــــــــــــــــــــــــ"
جانم فــــــــدای چادر خاکی مادرم زهـــــــــــــــــرا ...


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

ساقی ارباب...


مثل عبّاس کسی هست دلاور باشد
با همه تشنگی اش یاد برادر باشد
مثل عباس کسی هست که سقا باشد 
جگر سوخته اش حسرت دریا باشد
مثل عباس کسی هست ابابیل شود
بال و پر سوخته ،همسایه جبریل شود
هیچ کس مثل اباالفضل وفادار نبود 
لایق تشنگی و اسم علمدار نبود
هرکسی خواست که فردا به شفاعت برسد
یا اباالفضل بگوید به سلامت برسد...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

محبوب...


ای محبوب ما،
چه زیبا سخن می‌گویی
که همه ما را دیوانه خود کرده‌ای
و همه ما را مشتاق محبت خود ساخته‌ای
خداجونم شکرت ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

آقا سلام...

آقا سلام، باز منم، خاک پایتان

دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور تو واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟
نرگس شکفته است، تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
این روزها نمی شود اندوهگین نبود
دلواپس نهایت تلخ زمین نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتی مدید
هذیان مادرم شده "آقا خوش آمدید"
آقا دلم عجیب تو را درد می کشد
دستم مدام واژه "برگرد" می کشد
امضاء: دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان
"اللهم عجل لولیک الفرج"


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو