❤•اسرار عشق•❤

دل خوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ❤السلام علیک یا اباصالح المهدی❤

۷ مطلب با موضوع «حضرت عشق...» ثبت شده است

عزای صادق(ع) آل پیغمبر...

سلام من به مدینه ، به غربت صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه ، به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار مطهر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به تو ای ماه فاطمی بقیع
سلام من به تو ای یاس هاشمی بقیع

امام صادق (ع) فرمود: شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید: 
1 ـ مواقع نماز، چگونه رعایت آن را مى نمایند. 
2 ـ اسرار یکدیگر را چگونه فاش و یا نگهدارى مى کنند. 
3 ـ نسبت به اموال و ثروتشان چگونه به دیگران رسیدگى مى کنند و حقوق خود را مى پردازند.



مستدرک الوسائل: ج 9 ص 16 ح 4. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

تردید نکن....

تنگ است دلم حال و هوایی دارد
در غربت شهر غم نوایی دارد
کی میرسد ان روز که با هم گوییم
ایوان حسن(ع) عجب صفایی دارد
تنگ است دلم میل رهایی دارد
بایاد حسن(ع) چه کربلایی دارد
تردید نکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن(ع) عجب صفایی دارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

یک کربلا...

یک کربلا بده همه ی هستی ام بگیر


یک کربلا بده به من اصلا بگو بمیر


یک کربلا بده طلبت بیشتر بکن...


یک کربلا به راه خدا بر من فقیر.. .


آقا برای کرب وبلا زار می زنم


از فرط هجر کرب وبلا جار می زنم


این آخرین امید دل خسته ی من است


دست طلب به نام علمدار می زنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

رحمتٌ للعالمین :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
زینب ندرلو

عشق یعنی...

عشق یعنی در خیابان های اطراف حرم
سر بزیر و با ادب، آهسته برداری قدم
.
إذن سلطان را بگیری با دلی باران زده
پا گذاری در حرم، هربار از باب الکرم
.
با خودت اسم رفیقان را بگویی زیر لب
بالاخص جامانده ای که داده آقا را قسم...
.
باخودت چیزی نیاور غیر کاغذ های شعر
یک مفاتیح الجنان، تسبیح و مهر و یک قلم...
.
شعر را باید همین جا نذر آقایت کنی
هرچه گفتی...هرچه می گویی...تمامأ...زیر و بم
.
گوشه ی صحنی...کنار زائران روسپید
باز بنشینی و بسم الله رحمن... سیل غم
.
یا یسمی بالغفور... از من گذر کن، یا رحیم
جان صاحب خانه و آقای بی دست و علم...
.
پنجره فولاد را گفتند باب کربلاست...
کاش من زایر شوم یکبار دیگر دست کم...
.
یاد هرچه دلشکسته، هرچه غمگین و مریض
آه از درماند گان دور مانده از حرم...
.
بغض هایت را نگفته...وقت رفتن می رسد
دل نکنده بگذری از صحن با چشمان نم...

در امانات حرم دل را به خادم بسپری
سوی خانه، با ادب... آهسته برداری قدم ....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

وای بر من...

ﺣﺴﯿﻦ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ: " ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﯾﻨﺼﺮﻧﯽ؟ "

ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﻗﻀﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﺗﺎﺧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ :
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻋﺮﺵ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭘﺲ
ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﺍﻣﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ! ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺭﻣﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﺪ: ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﯾﻨﺼﺮﻧﯽ؟
ﻣﻦ ﻣﺤﺘﺎﻃﺎﻧﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ:
ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦ ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺣﺴﯿﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻪ
ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﯾﺎﺭﯾﻢ ﮐﻦ ...
ﻣﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ: ﻟﺒﯿﮏ ...
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺮﻭﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ:
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ ...
ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺟﮕﻮﯾﻢ :
" ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ "...
ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﻦ ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻣﻬﺪﯼ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ... ﺣﺴﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﻣﺎ ...
ﻭﺍﯼ ﺑﺮﻣﻦ ........

 

 

 


پ.ن :
مطلب تکراریه ولی به قدری دل نشینه و ...متاسفانه حقیقیه که دلم نمیاد تکرارش نکنم...
تلنگر خوبیه ... شاید یکم تغییر کنیم...

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو

ساقی ارباب...


مثل عبّاس کسی هست دلاور باشد
با همه تشنگی اش یاد برادر باشد
مثل عباس کسی هست که سقا باشد 
جگر سوخته اش حسرت دریا باشد
مثل عباس کسی هست ابابیل شود
بال و پر سوخته ،همسایه جبریل شود
هیچ کس مثل اباالفضل وفادار نبود 
لایق تشنگی و اسم علمدار نبود
هرکسی خواست که فردا به شفاعت برسد
یا اباالفضل بگوید به سلامت برسد...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
زینب ندرلو